بال گشودم که کبوتر شوم
معتکف سایه ی کوثر شوم
ضامن آهو چو قبولم کند
از همه افلاک دگر سر شوم
بال و پرم داده میان حرم
تا که سرا پا همگی پر شوم
بال و پری داده ز جنس بلور
گفته از این خاک جداتر شوم
" آینه در آینه تکثیر شد "
تا که در این عشق مکرّر شوم
از حرم خواهر نور آمدم
نائب دیدار برادر شوم
شاکر عشقم که پرم داد تا
وارد آبادی دلبر شوم